!!! تنهاترین عاشق !!!

نیا باران,زمین جای قشنگی نیست...!

 

 پس از اَفرینش اَدم خدا گفت به او: نازنینم اَدم….

با تو رازی دارم !..
اندکی پیشتر اَی ..
اَدم اَرام و نجیب ، اَمد پیش !!.
زیر چشمی به خدا می نگریست !..
محو لبخند غم آلود خدا ! .. دلش انگار گریست .
نازنینم اَدم!!. ( قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید ) !!!..
یاد من باش … که بس تنهایم !!.
بغض آدم ترکید ، .. گونه هایش لرزید !!
به خدا گفت :
من به اندازه ی ….
من به اندازه ی گلهای بهشت …..نه
به اندازه عرش ..نه ….نه
من به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی من ، .. دوستدارت هستم !!
اَدم ،.. کوله اش را بر داشت
خسته و سخت قدم بر می داشت !…
راهی ظلمت پر شور زمین ..
طفلکی بنده غمگین اَدم!..
در میان لحظه ی جانکاه ، هبوط
زیر لبهای خدا باز شنید ،…
نازنینم اَدم !… نه به اندازه ی تنهایی من
نه به اندازه ی عرش… نه به اندازه ی گلهای بهشت !…
که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش !!!!
نازنینم اَدم …. نبری از یادم ؟؟!!!!..

[ سه شنبهبرچسب:,

] [ 8:4 بعد از ظهر ] [ forlorn ]

[ یک نظر ]

وقتی خداداشت بندش بدرقه میکرد چی گفت ؟ گفت جای که داری میری مردمی داره که میشکننت نکنه غصه بخوری من همه جاباهاتم تنها نیستی توکوله بارت صبر می زارم که جابدی اشک میدم که همراهیت کنه عشق میزارم که دوام بیاری ومرگ که بدونی برای همیشه برمیگردی پیشم . . .

[ سه شنبهبرچسب:,

] [ 11:13 بعد از ظهر ] [ forlorn ]

[ 2 نظر ]

 

 

این روزا قسم خوردن انگاری  شده یه راهکار شده . .

 

واسه اینکه راحت طرفو قانع کنن یا از ادامه ی یه بحث جلوگیری کنن زود قسم میخورن . . .

 

 

قسم خوردن شده ورد زبون بعضیا

 

 

خدا تو وجودتون عقل و شعور قرار داده چرا سر هر چیزی قسم میخورین  . . .

 

 

 

 

ماشالله الان که  از جون همه هم مایه میذارن بعضیا . . .

واسه دروغاشون قسم میخورن و  واسه حقیقتا از جون دیگران مایه میذارن  . . .

 

حرفم اینه که الکی و برای هر چیزی قسم نخورین . .

 * به خدا . . . *

 

اگه یه نفر با دلیل و استدلالتون حرفتونو قبول کنه ارزشش براتون بیشتره یا با دو کلمه که تو قسم خوردن خلاصه میشه؟

چرا سعی نمیکینن با صحبت خودتونو اثبات کنین؟


[ جمعهبرچسب:خدا,قسم,دروغ,عقل,شعور,برهان,حقیقت,

] [ 12:13 قبل از ظهر ] [ forlorn ]

[ 3 نظر ]

تنهاترین عاشق

برای کنار هم گذاشتن واژه ها٬

دست قلمم بیش از آنچه فکر کنی خالی است

و بیش از آنچه فکر کنی احساس می کنم به نوشتن مجبورم !

شاید این هم خاصیت ِ داشتن این صفحه ی مجازی است ؛

میان جاده که می آمدم ، سرم پر از فکر بود

فکرهایی از آن دست که به هر نیمه ای که می رسیدم

احساس می کردم بیش از این رخصت پیش رفتن ندارم

چیزهایی مثل ِِ

آینده

رفتن

ماندن

حالا اما اندیشه ای نیست برای به واژه آوردن...

[ چهار شنبهبرچسب:فکر,واژه,قلم,نوشتن,توصیف,اندیشه,رفتن,آینده,

] [ 11:0 قبل از ظهر ] [ forlorn ]

[ نظر بدهید ]

شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی.
پسرک، در حالی‌که پاهای برهنه‌اش را روی برف جابه‌جا می‌کرد تا شاید سرمای برف‌های کف پیاده‌رو کم‌تر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه  سرد فروشگاه و به داخل نگاه می‌کرد.
در نگاهش چیزی موج می‌زد، انگاری که با نگاهش ، نداشته‌هاش رو از خدا طلب می‌کرد،
انگاری با چشم‌هاش آرزو می‌کرد.
خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالی‌که یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد.
- آهای، آقا پسر!
پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق می‌زد وقتی آن خانم، کفش‌ها را به ‌او داد.پسرک  با چشم‌های خوشحالش و با صدای لرزان پرسید:
- شما خدا هستید؟
- نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم!
- آها، می‌دانستم که با خدا نسبتی دارید!

[ جمعهبرچسب:شب,پسرک,کریسمس,نگاه,خدا,برف,

] [ 10:43 قبل از ظهر ] [ forlorn ]

[ 3 نظر ]

من خدا را دارم.

کوله بارم بر دوش.

سفری می باید. سفری بی همراه .

گم شدن تا ته تنهایی محض…

سازکم با من گفت:هر کجا ترسیدی ! از سفر لرزیدی.

تو بگو از ته دل: من خدا را دارم…من خدا را دارم

من و سازم چندیست… که فقط با اوئیم…

[ پنج شنبهبرچسب:خدا,کوله بار,دوش,ساز,سفر,

] [ 7:43 بعد از ظهر ] [ forlorn ]

[ 3 نظر ]

خطا از من است، می دانم.

از من که سالهاست گفته ام “ایاک نعبد”

اما به دیگران هم دلسپرده ام

از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نستعین”

اما به دیگران هم تکیه کرده ام

اما رهایم نکن

بیش از همیشه دلتنگم

به اندازه ی تمام روزهای نبودنم…

[ پنج شنبهبرچسب:خطا,دل,تکیه,دلتنگ,

] [ 7:18 بعد از ظهر ] [ forlorn ]

[ 3 نظر ]

زیاد خوب نباش …
زیاد دم دست هم نباش …
زیاد که خوب باشی دل آدم ها را می زنی …
آدم ها این روزها عجیب به خوبی ، به شیرینی ، آلرژی پیدا کرده اند …
زیاد که باشی ، زیادی می شوی …

[ چهار شنبهبرچسب:,

] [ 6:57 بعد از ظهر ] [ forlorn ]

[ یک نظر ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه